فرهاد مجیدی

فرهاد مجیدی

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 2605
تعداد مطالب : 7
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


مقدس اردبیلی اسوه درایت و قداست

مقدس اردبیلی اسوه درایت و قداست

دریای بیكران هستی، در ژرفای خود گوهرانی را پرورش داده كه گوهر شب چراغ شدند و در تاریكزار زندگی انسانها، مشعلدار و روشنایی آفرین گردیدند.
اینان، با دانش و بینش خود، فروغ و شور و حركت و سرور آفریدند و با راستی و صفا، پاكی دل و صفای باطن، ساحت حیات انسانی را عطرآگین ساختند.
و در هر زمان و هر دیاری، سرمشق ارباب دل و الگوی خداباوران گشته اند.
این فرزانگان وارسته، با تلاش بسیار و ریاضتهای سخت، از لاك خود پرستی و خودمحوری رهیده و خدابین و حقیقت محور شده اند.
در فرهنگ فخیم و زلال شیعی، از این گوهران ارزشمند بسیار بوده اند كه مانند خورشید بر تارك تاریخ تشیع درخشیده و در پرتو نور خود، چهره های فروزانی تربیت كرده اند. در این نوشتار، برآنیم سرزمین جانمان را در معرض ابری پربار و خورشیدی تابان قرار دهیم كه همگان بر پاكی و پارسایی او گواهی داده اند و او را از پرهیزگارترین، زاهدترین و پاك ترین افراد زمانش خوانده اند.
آری، آن بزرگمرد، علامه احمدبن محمد اردبیلی است كه به محقق و مقدس اردبیلی، نامبردار شده و درباره اش گفته اند:
والأردبیلی من الأعاظم
منه استجاز صاحب المعالم
مقدس ذو ورع و عفه
وفانه فی الألف الاالسبعه [1]
اردبیلی همان بزرگمردی است كه صاحب معالم از او دانش آموخت و اجازه روایت گرفت.
زندگی را با قداست و پاكی و پاكدامنی سپری كرد و در سال 993هـ. ق نیز دنیا را به درود گفت.
در زمینه نیكوییهای اخلاقی و چهره معنوی و ملكوتی او سخنها گفته اند [2]
پاك سرشتی و نیكوییهای اخلاقی او در تاریخ، زبانزد همگان و ضرب المثل شده است و این ویژگی او، مانند خلق نیكوی پیامبر - صلی الله علیه و آله - و شجاعت و استواری امام علی - علیه السلام - و بخشندگی حاتم طایی، شهرت یافته است.
این فقیه وارسته، فراست و درایت و پژوهش را با پاكی و پرهیزكاری در آمیخت. سالها، جبین بندگی برآستان ربوبی بسایید، نفس را از شرّ و شیطنت به دور داشت، شرك خفی را از صفحه دل زدود، از بارگران خود پرستی رهید و به درگاه مقدس الهی روی نیاز آورد و از دوستی جز خدا گریزان بود.
با این همه، از كسانی نبود كه مقدس بودن و تقدس را حرفه خود قرار دهد و به همین جهت در برابر عوام دستگاهی نداشت، بی تكلف می زیست و از هرگونه خودنمایی و عوام فریبی به دور بود. برای خوش آمد گویی عوام و ساده دلان، حقیقت را فدای مصلحت نكرد و در همه عمر، مقدس راستین بماند و با همین راستی و قداست برفت.
سیره علمی و عملی مرحوم اردبیلی گواه این نكته است.
او، در مسائل علمی به تحصیل دانشهای رایج حوزوی بسنده نكرد، بلكه پس از پیمودن این مرحله، دست به كار شناخت منابع اصیل و مآخذ معتبر دین شناسی شد و خود را به سرچشمه ها نزدیك ساخت. با نوشتن كتاب: زبدهالبیان فی احكام القرآن، به سوی حیات عقلی و قلبی و علمی قرآن شتافت و این كتاب آسمانی را در متن كارهای علمی و پژوهشی خود قرار داد. نكته ها و برداشتهای دقیق فقهی را از بوستان وحی الهی چید و این گنجینه عظیم خداوندی را، پشتوانه و سرمایه دیگر پژوهشهای خود ساخت.
بازگشت او به قرآن، بازگشتی عالمانه بود و همراه با درنگ و تشخیص و اجتهاد بود، چنانكه امامان - علیه السلام - فرموده اند، او، با فهم درست و فراگیر (وَعی) به قرآن می نگریست و با این دید و نگرش، از این منبع بزرگ توشه و توان راه می گرفت و بدون پیرایه و پیچ و خمهای دست و پاگیر، حكم خدا را از كتاب خدا استنباط می كرد و به دیگران عرضه می داشت.
درباره روایت نیز، باریك بین بود و نوآوریهای فراوان داشت.
او، به خوبی می دانست كه روایات نیز مانند آیات قرآن محكم و متشابه دارند؛ [3] از این روی، به ظهور روایت بسنده نمی كرد، بلكه به درایت فقهی و رجالی و عرضه سنت بر قرآن، توجه تام و تمام داشت. گاهی در ضمن مطرح كردن حدیثی فقهی، به اصول و قواعد فقهی دیگر و سایر مباحث كلامی و عقیدتی و اخلاقی فراوانی اشاره می كند. [4]
امام صادق - علیه السلام - می فرماید:
«علیكم بالدرایات لابالروایات» [5]
بر شما باد به درایت، نه روایت.
حقیقت فقاهت و اجتهاد، درایت است. هنر عالم دینی در درایت و میزان فهم و درك او نمایان می شود و همین نكته راز نوآوری و نوفهمی فقیهان بوده و هست.
محقق اردبیلی، در عین پاكی و پرهیزگاری، از درایت و هوشمندی ژرف و همه جانبه ای برخوردار بود. چنان نبود كه ارزش مداری و پاك زیستی و وارستگیهای اخلاقی، او را از كاوش و پژوهش باز دارد و روح تحقیق و تلاش علمی را از وی بگیرد و نیز از كسانی نبود كه در بررسیهای علمی و پژوهشی فرو رود و از خود غافل شود.
گزیده سخن آن كه: اردبیلی، مرد علم و عمل، آگاهی و پاكی، روایت و درایت، هوشمندی و معنویت بود و به جرأت می توان گفت اسوه عالمان راستین و مقدسان راستین بود.
مفهوم مقدس
پاكی، پاك اندیشی، پاك سیرتی و احساس مسؤولیت در برابر كارها و بندگی از استوار كننده های معنی و مفهوم مقدس است.
آن كه در باورهای دینی، از هرگونه آلودگی شرك و شبهه به دور است و كردار و رفتار او، سیره صالحان و صادقان را ترسیم می كند، انسانی مقدس است.
پای بندی به احكام فردی و اجتماعی شریعت و حركت بر محور ولایت و رهبری دینی، از نشانه های آشكار تعهد و تقدس است. واژه مقدس، فراگیر و گسترده است، هرگونه ارزش فردی و اجتماعی را در بر می گیرد. فرد و جامعه ای كه با قطب نمای دیانت و تقوا و تقدس حركت می كند، در قول، قلم، قدم و اقدام، راستی و درستی، استحكام و اتقان، تعهد و تعاون و... را به نمایش می گذارد.
جداسازی مسائل فردی و اجتماعی از یكدیگر و گسستن این دو در نگرش دینی، گونه ای بی تعهدی، بی تفاوتی و بی تقدسی است كه به هیچ روی، با فرهنگ دین و مذاق شریعت سازگار نیست.
اگر در جامعه ای حقوق اجتماعی، به درستی نگه داشته نشود، آن جامعه به همان اندازه، از پاكی دور افتاده و كژ راهه رفته است.
علی - علیه السلام - در این زمینه می فرماید از رسول خدا - صلی الله علیه و آله - شنیدم كه می فرمود:
«لن تقدّس امه لایؤخذ للضعیف فیها حقّه من القوی غیر متعتع» [6]
هرگز امتی را پاك (از گناه) نخوانند كه در آن امت (بی آن كه بترسند) و در گفتار در مانند حق ناتوان را از توانا نستانند.
اگر فاصله طبقاتی در جامعه به اندازه ای باشد كه فرهنگ جامعه این اجازه را به انسان ناتوان ندهد كه از توانا و قدرتمند، حق تباه شده خویش را بخواهد، این جامعه بیمار و نامقدس است.
در بُعد سیاسی و اجتماعی، جامعه ای را می توان مقدس خواند كه زیردستان و دورافتادگان از قدرت، توان رساندن پیامشان به رهبران و مسؤولان را داشته باشند و این زمینه برای فرد فرد جامعه فراهم باشد كه دشواریهای زندگی و مشكلات اجتماعی خود را آزادانه مطرح كنند و به گوش دست اندركاران برسانند.
به فرموده پیامبر - صلی الله علیه و آله -:
اَبلغونی حاجه من لایستطیع ابلاغ حاجته فانه ابلغ سلطاناحاجه من لایستطیع ابلاغها ثبت الله قدمیه علی
«الصراط یوم القیامه». [7]
نیاز كسی را كه از رساندن آن ناتوانست، به رهبران و زمامداران برسانید؛ زیرا هر كس نیاز نیازمند و درمانده ای را به مسؤول آن برساند، خداوند روز قیامت گامهای او را بر پل صراط استوار بدارد.
از جلوه های نخستین جامعه مقدس، توجه به محرومان و مستضعفان و كسانی است كه در هر رخدادی، سنگ زیرین آسیای دشواریهایند و به فرموده امام خمینی (ولی نعمتها)یند. [8]
پیامبر اكرم - صلی الله علیه و آله - از این واقعیت این گونه یاد كرده است:
«اکرموا الضعفاءکم فانّما ترزقون و تنصرون بضعفائكم» [9]
ناتوانان را گرامی دارید؛ زیرا شما به بركت آنان روزی می خورید و یاری می شوید.
بدین سان می یابیم كه واژه (مقدس) مفهومی گسترده و جامع دارد و آنان كه می خواهند این مفهوم را ویژه كسانی سازند كه: آرام سخن می گویند، با وقار حركت می كنند، سر در لاك خود فرو برده و از سرنوشت اجتماعی خود و دیگران بی خبرند، در برابر رویدادها و رخدادهای سیاسی و اجتماعی واكنش نشان نمی دهند و... سخت در اشتباهند و بی راهه می روند.
مقدس نمایی
مفاهیم و كلمه ها نیز مانند هر پدیده دیگر، گرفتار آفت می شوند. ممكن است كلمه ای در اصل مفهومی پویا، متحرك، سازنده و مثبت داشته باشد، اما كم كم، رنگ ببازد، تا آن جا كه ناساز با معنای آغازین خود شود؛ مثلاً واژه (استعمار) در اصل به معنای آباد كردن، سازندگی و بهره درست از طبیعت گرفتن است؛ اما در فرهنگ جهانی امروز، به كلی این معنی را از دست داده و مفهومی صد درصد ناسازگار پیدا كرده، به گونه ای كه این كلمه همراه است با ویرانگری و غارت ثروت ملتها به دست غارتگران و چپاولگرانِ بین المللی و قدرتهای زرمند و زورمدار.
واژه (مقدس) در فرهنگ ما نیز چنین سرنوشتی دارد، این واژه كه به معنای زیستن پاك و متعهدانه و همراه با دفاع از ارزشهای دینی و گسترش آن در سطح زندگی فردی و اجتماعی بوده، مفهوم دیگری یافته، تا آن جا كه اگر بگویند: فلانی (مقدس) است یعنی كار به كسی ندارد از سیاست و سیاستمداران فاصله می گیرد، دیانت را با سیاست دو مقوله ناسازگار و ناهمگون می شمارد، هرگونه اصلاح و نوآوری را بدعت می داند، استفاده از قالبهای نوین را برای محتواهای كهن خارج شدن از سنّت و شیوه پیشینیان به شمار می آورد، همه سنتها و آداب گذشته را در قفسه عقاید و باورهای خود، مانند اجناس عتیقه نگهداری می كند و با هر فكر نو، ایده نو، طرح نو، موضع مخالف می گیرد و با آن می ستیزد.
این مفهوم انحرافی و برداشت نادرست از كلمه (مقدس) شیوه گروهی است با اندیشه و تفكر جامد و متحجر كه همواره در طول تاریخ، در برابر رهبران صالح و مصلحان اجتماعی ایستاده ا ند و سنگ اندازی كرده اند.
آن كه دین دارد اما دین شناس نیست، نه تنها ره به جایی نمی برد، بلكه هماره، بی راهه می رود.
امام علی - علیه السلام - می فرماید:
«لاتری الجاهل اما مفرطا او مفرِّطا» [10]
نادان را نبینی جز این كه كاری را از اندازه فراتر كشاند و یا بدان جا كه باید نرساند.
رفتار دو گروه كمرشكن است و توان سوز: عالم بی پروا و عبادت كننده نادان. [11]
كم تر مصلح و دردمندی را در طول تاریخ اسلام می یابیم كه از این دو سوی، مورد هجوم قرار نگرفته باشد و از جام تلخ تكفیر و تفسیق مقدس نماهای نادان، جرعه ای ننوشیده باشد.
امیرالمؤمنین علی - علیه السلام - از این گروه، درد دلها داشته و خون جگرها خورده است. رنج جانكاه آن بزرگمرد، گاه از سخنان غم انگیزش پیداست. از جمله می فرماید:
«... ولكنّنی آسی ان یلی امر هذه الامه سفهاءها و فجّارها فیتخذوا مال الله دُولاً و عباده خولا والصالحین حربا والفاسقین حزبا» [12]
اندوه من بر شما این است كه مردم فاسق و بدكار، بر امت مسلمان ولایت یابند و چیره شوند و مال خدا را دست به دست میان خود بگردانند، با فاسقان و بدكاران یار شوند و با نیكان بجنگند.
رهبر توانایی همچون علی - علیه السلام -، به واسطه كارشكنی مقدس نمایان و خشك اندیشان متهم به بی مدیریتی می شود و آخر كار نیز، تسلیم جوسازیهای این گروه می گردد و صلح تحمیلی با معاویه را می پذیرد و فرزندش امام حسن - علیه السلام - نیز، سرنوشتی بسان وی می یابد.
ضربه های جبران ناپذیری كه این گونه تفكر به اسلام زده و می زند، مصلحان دینی را وا داشته كه اعلام خطر كنند.
امام خمینی می گوید:
(... این گونه افكار ابلهانه (جدایی دین از سیاست، حرف زدن در این مقولات منافی شأن آخوند است و...) كه در ذهن بعضی وجود دارد... افكار جماعتی است كه به مقدسین معروفند و در حقیقت، مقدس نما هستند، نه مقدس. باید افكار آنها را اصلاح كنیم و تكلیف خود را با آنان معلوم سازیم، چون اینها مانع اصلاحات و نهضت ما هستند و دست ما را بسته اند... . امروز، جامعه مسلمین طوری شده كه مقدسین ساختگی جلو نفوذ اسلام و مسلمین را می گیرند و به اسم اسلام، به اسلام صدمه می زنند ... [13]. از عوامل مهم و اساسی دور شدن جامعه از تقدس و تعهد، وجود و نفوذ مقدس نمایان ناآگاه در مجاری امور و مراكز تصمیم گیری و برنامه ریزی است. اینان، نه تنها شهامت و شجاعت و صراحت ندارند، بلكه دیگران را نیز به تن آسایی، تنبلی، بی تحركی، بی تفاوتی و بی دردی می كشانند. این اندیشه، اگر در جامعه فراگیر شود، فتنه ساز نیز خواهد شد.
امام علی - علیه السلام - در حدیثی، به این ویژگی آنان اشارت دارد و می فرماید: ده گروه هستند كه خود و دیگران را به فتنه گرفتار می سازند، از آن جمله:
«... و عالم غیر مرید للصلاح و مرید للصلاح و لیس بعالم والعالم یحب الدنیا» [14]
و دانشمندی كه اندیشه صلاح و اصلاح ندارد و مصلحی كه آگاهی لازم ندارد و عالمی كه دنیا پرست است.
مقدس نمایان، تقدس را حرفه و پیشه خود قرار داده و جامع بودن دین خدا را نادیده می انگارند. با خشك مقدسی و دگم اندیشی كه دارند، معارف دین را یك بعدی و تك محوری جلوه می دهند و از دیگر اركان شریعت كناره می روند در بعدِ عبادی و حفظ ظواهر و نگهداشت آداب و سنن مستحبی از خود پای بندی فراوان نشان می دهند؛ اما از روح حاكم بر فرهنگ دین و مذاق شریعت بی خبرند. به همین جهت، از عبادتهای توان فرسای خویش نیز، بهره ای نمی برند.
امام صادق - علیه السلام - این ویژگی آنان را این گونه ترسیم فرموده است:
«... فان لدین الله اركانا لاینفع من جهلها شده اجتهاده فی طلب ظاهر عبادته» [15]
دین خدا را پایه هایی است كه نیایش گران پرتلاش و سطحی نگر را از آن سودی نیست.
در كلام امام - علیه السلام - برای دین خدا ركنهایی ترسیم شده است كه دینداران نادان از آن بی خبرند. روشن است كه یكی از ركنهای استوار و بنیادهای اصیل در مجموعه دین، مسأله امامت و رهبری سیاسی است. مقدس نماها، كه تز جدایی دین از سیاست را مطرح می كنند، به این ركن اساسی دین نیز ارزشی نمی دهند و می توان گفت كه در واقع، ولایتیهای بی ولایتند و چون چنین می اندیشند، بسیاری از مسائل جاری زمان را كه از دیدگاه حكومت اسلامی و ولایت فقیه مشروع و برابر دین است آنها آن را خلاف شرع و شریعت می دانند و گاهی نیز صدای وا اسلاما و این كه دین و احكام شرعی در خطر است، سر می دهند.
به هر حال، این گروه كه در جوامع اسلامی و بویژه در حوزه های علمی، كم و بیش، نفوذ كرده و افكار خود را رواج می دهند، اگر به حال خود رها شوند و باز دارنده ای در جلو نشر اندیشه هاشان نبینند، چه بسا در هنگامه های حسّاس و سرنوشت ساز، مایه دردسر و كند شدن چرخهای نظام و انقلاب نیز بگردند. امام خمینی، در برابر این جریان و تفكر، سخنان روشنگر و هشدار دهنده ای دارد كه با یسته است هماره، آن سخنان را یادآوری كنیم، تا این گروه میدان نیابند و انقلاب به دست نااهلان نیفتد:
(از توطئه های مهمی كه در قرن اخیر... و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشكارا به چشم می خورد، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداكار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت... كه اسلام یك دین ارتجاعی است و گاهی موذیانه و شیطنت آمیز، به گونه طرفداری از قداست اسلام، كه اسلام و دیگر ادیان الهی سروكار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترك دنیا و اشتغال به عبادات و اذكار و ادعیه كه انسان را به خدای تعالی نزدیك و از دنیا دور می كند و حكومت و سیاست و سررشته داری برخلاف مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است و...
اما طایفه دوم كه نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حكومت و سیاست جدا می دانند، باید به این نادانان گفت: كه قرآن كریم و سنت رسول الله، صلی اللّه علیه و آله، آن قدر كه در حكومت و سیاست احكام دارند در سایر چیزها ندارند، بلكه بسیاری از احكام عبادی اسلام عبادی سیاسی است كه غفلت از آنها این مصیبتها را به بار آورده است.) [16]
از آنچه اشارت كردیم روشن شد كه، (مقدس) مفهومی است در فرهنگ دین، پربار و پیام دار و اگر به درستی، حقیقت تقدس زیربنای فرهنگ جامعه قرار گیرد، جلوه های زیبا و راهگشایی را در پی دارد. گرچه متأسفانه شماری نادان و ترسو و گریزان از مبارزه و سیاست و مسؤولیت، زیر پوشش این نام قرار گرفته و ضربه به دین می زنند، اما اسلام راستین، در هر زمانی مقدسان راستین پرورش داده و می دهد كه پرده از چهره مقدس نمایان می گیرند و مجال مانور و میدان داری به آنان نمی دهند.
در این جا، نگاهی گذرا داریم به رفتارهای اخلاقی مقدس راستین، محقق اردبیلی كه خوشبختانه هم به نام (مقدس) شهرت یافته است و هم كردار و رفتارش از پاكی سرشار است و افزون بر اینها قداست و درایت را نیز به هم درآمیخته است.
تقوا و تلاش
امام علی - علیه السلام - می فرماید:
سرآمد خویهای نیك تقوا و خویشتن بانی است: «التُّقی رئیس الأخلاق» [17]
تقوا دو رویه دارد: پرهیز و گریز از انگیزه های ناروا و گرایش و روآوردن به انگیزه های روا.
امام علی - علیه السلام - می فرماید:
«اعنیونی بورع و اجتهاد و عفه وسداد» [18]
مرا یاری كنید به پارسایی و تلاش و پاكدامنی و درستی ورزیدن.
پیداست كه (ورع) و (عفت) جنبه پرهیزی تقوا را می رساند و (اجتهاد) و (سداد) جنبه اثباتی آن را؛ از این روی آنان كه از فساد و رویارویی با ضد ارزشها می گریزند و انزوا و رهبانیّت را پیش می گیرند و هیچ گونه برخورد و ستیزی و رودر رویی، با نارواییها و زشتیها ندارند، تقوای كامل و راستین ندارند. هنر آن است كه انسان در متن جامعه بزید و جریان ضد ارزشی اجتماع را به سمت و سوی ارزشها، هدایت كند و خود نیز جلودار و پیشگام در حفظ و گسترش ارزشها باشد:
مقدس اردبیلی از جمله كسانی است كه دارای تقوا و تقدس راستین بود و هماره می كوشید كه تقوا را با تلاش عملی و كوشش در راه گره گشایی همراه سازد:
(موادّ غذایی در عراق به شدّت كم یاب شد و گرانی فراگیر و توان فرسا، آن بزرگوار آنچه در خانه داشت بین نیازمندان تقسیم كرد و برای خود و خانواده اش سهمی بسان دیگران برداشت) [19]
او، به راستی ثابت كرد پرتوی از تقوای علی - علیه السلام - را داراست، همو كه همواره با نیازمندان جامعه همدردی و همسانی داشت و آشكارا می فرمود:
أاقنع من نفسی بان یقال هذا امیرالمؤمنین ولا اشاركهم فی مكاره الدّهر او اكون اسوه لهم فی جشوبه العیش. [20]
آیا بدین بسنده كنم كه مرا امیر مؤمنان گویند و در ناخوشایندهای روزگار شریك آنان نباشم؟ یا در سختی زندگی (نمونه ای) برایشان نشوم؟
مقدس اردبیلی این چنین زیست. از این روی بزرگان او را با عناوین: اورع، اتقی، ازهد و... ستوده اند.
ایشان افزون بر تقوای اجتماعی، درخودسازی و تقوای فردی نیز پیشگام بود. از روی خلوص و صفای باطن سر از بالین (نومكم سباتا) [21] برداشت، تا بر مركب راهوار شب زنده داری دست یافت و دریچه های اسرار و سرچشمه های دانشها را به جان خود گشود و از خار ظلمت شب به خود ترسی روا نداشت، تا گل مراد زبوستان سحر چید.
تفكر را با شب زنده داری و پرواپیشگی در آمیخت و بانور افكن تقوا از همگنان خویش در میدان تحقیق نیز گوی سبقت ربود:
(در آغاز شب می خوابید و به هنگام سحر بر می خاست و به نماز شب و شب زنده داری می پرداخت، آن گاه به اندیشه درباره مسائل علمی و فقهی مشغول می شد. با این حال، همواره از همدرس و هم مباحثه اش (باز غندی) كه از آغاز تا پایان شب، می اندیشید، بهتر و زودتر، به حلّ مسائل ره می یافت.) [22]
اخلاص و پارسایی
اخلاص گوهری است كه به عمل ارزش می دهد. كیمیای كم یابی است كه مسّ كردار آدمی را طلای ناب می سازد. سرّی است از اسرار الهی، سكوی پرش است برای عروج انسان از ملك به ملكوت و در یك كلام، اخلاص میدانی است برای آشكار شدن و جلوه گری بندگی.
چیست اخلاص دل از خود كندن كار خود را به خدا افكندن نقد دل از همه خالص كردن روی چون زر بخلاص آوردن عملی ارزشمند و پذیرفته خداوند است كه از روی قصد و نیّت باشد، نه از روی رسم و عادت. قصد و نیّت نیز، باید پالوده و صافی شده باشد، تا در بازار نقد كارها، مورد پذیرش ناقد بصیر قرار گیرد:
«اخلصّ العمل فان الناقد بصیر.» [23]
اگر كسی توفیق دست یابی اخلاص را یابید، به مقصد و مقصود ره یافته است.
به فرموده علی - علیه السلام -:
«اخلِص تَنَلْ.» [24]
اخلاص بورز تا به مقصد رسی.
مقدس اردبیلی، از خیل راه یافتگان به وادی خلوص و اخلاص است. وی در مقام پژوهش معنای اخلاص و در مرحله پیاده كردن جلوه های اخلاص در عمل، به این حقیقت دست یافت و در این زمینه نیز الگوی خدا باوران و اسوه سالكان و رهروان حقجو، قرار گرفت.
ایشان، مفهوم و جایگاه اخلاص را این گونه ترسیم كرده است:
«... و بالجمله الأصل و الأساس هو الأخلاص و هو قلیل جداً وصعب فی الغایه كما یشعر به من شبهه من العلماء بإخراج اللّبن الخالص من بین فرث و دم و هذا التشبیه فی غایه الحسن و غایه الكمال.» [25]
پایه و اساس ارزشها، اخلاص است كه هم كم یاب است و هم یابیدن آن دشوار و این نكته را می توان از همانندسازی زیبا و كامل برخی از بزرگان به دست آورد كه گفته اند: اخلاص، بسان شیر خالص است كه از بین سرگین و خون به دست می آید.
عمل و عبادت انسان، همیشه و هر آن، با دو خطر و آفت رو به روست: ریا و شرك. رها شدن از این دو، پیروزی بزرگی است كه بهره هر كس نشود؛ از این روی مقدس اردبیلی، در بحث از نیّت و چگونگی آن به بررسی گفتار فقیهان پرداخته و پس از پشت سرگذاشتن مباحث پر پیچ و خم فقهی، می نویسد:
(خلاصه آن كه: امر اصلی و بنیادی كه بدون آن عبادت باطل است، و آنچه درستی عبادت و مدار بندگی بر آن محور می چرخد، اخلاص است كه بسیار دشوار است و اندك.) [26]
از دیدگاه پژوهشی مقدس اردبیلی، سرمایه نجات و سرچشمه بهره ها ناب كردن نیت است و این هم، دیریاب است و كم یاب كه ریاضت و پشتكار جدّی و پی گیر می طلبد.
محقق اردبیلی، اخلاص را گوهری دست نایافتنی و دیریاب می دانست و بر این باور بود كه قدم بر روی بت نفس نهادن و از خود محوریها رهیدن، كاری است كارستان، از این روی، در رفتارش با دیگران، بویژه شاگردان، از مطرح شدن خویش، بسیار پرهیز داشت.
گاه می شد كه نكته ای را به خوبی می دانست، امّا ابراز آن را، با اخلاص و تقوا، سازگار نمی دید و از كنار آن می گذشت، تا گرفتار ریا نشود.
آورده اند:
(در مجلسی، بین وی و ملا عبداللّه شوشتری در مسأله ای علمی، گفت و گو در گرفت. ناگاه محقق اردبیلی سكوت اختیار كرد و گفت: ادامه بحث باشد، تا به كتاب مراجعه كنم.
پس از جلسه، دست ملاعبداللّه شوشتری را می گیرد و از او می خواهد كه به بیرون شهر روند.
این دو بزرگ، وقتی قدم زنان، به بیرون شهر می رسند، محقق اردبیلی رو می كند به ملاعبداللّه شوشتری و می گوید: مسأله مورد گفت و گو چه بود؟ ملاعبداللّه، مسأله را طرح می كند.
محقق اردبیلی، استادانه مسأله را می شكافد و دیدگاه خود را درباره مسأله بیان می كند. ملاعبداللّه، با شگفتی می پرسد: شما كه چنین بر مسأله، احاطه داشتید، چرا در همان جا به شرح آن نپرداختید.
محقق اردبیلی پاسخ می دهد: در آن جا، گفت و گوی ما در حضور مردم بود و این احتمال وجود داشت كه به جدل پردازیم و برای این كه بر یكدیگر پیروز شویم، از راه درست به در رویم و براه نادرست پیماییم؛ ولی در این جا، جز خداوند برین جای، كسی وجود ندارد و هر دو از فخر فروشی و اظهار فضل، بدوریم.) [27]
گاه، علم و آشنایی با اصطلاحات و مبانی و قاعده های علمی، حجاب راه می شوند. اگر خدای یاری نكند و حجاب نزداید، حجاب، به كناری نمی رود و فرد، با همه دانشی كه دارد، در تاریكیها فرو می رود. محقق اردبیلی، با سرمایه اخلاص، از این دامها رهید و بسیار می كوشید كه دانش، وی را از سیر و سلوك باز ندارد.
احتیاط محوری
جهان بینی دینی بر این اصل استوار است كه: ناظری بزرگ، مراقب گفتار و كردار آدمی است. در این مكتب برای ریز و درشت گفتار و كردار انسان، میزان و تابلو عملی ترسیم شده است. مجموعه احكام اسلامی، در این پنج محور خلاصه می شود:
واجب، حرام، مستحب، مكروه و مباح.
انجام مستحبها، مقدمه ای است بر بهتر انجام یافتن واجبات. ترك مكروهها، پیش درآمدی است بر دوری جستن از حرامها و دیگر كارهایی كه نه حرامند و نه واجب، در حوزه مباحها قرار دارند.
كسانی كه نفس كشته و دین باورند، همواره با عصای احتیاط ره می پویند از حرامها و مكروهها حریم می گیرند و از بسیاری مباحها نیز، دست می شویند. از هر چه كه ترس دارند، می پرهیزند وبه جز كارهایی كه برای ایشان اطمینان آور است، دست نمی زنند.
علی - علیه السلام - این ویژگی را این گونه ترسیم می فرماید:
«وامسك عن الطریق اذا خفت ضلالته فأن الكف عند حیره الضلال خیر من ركوب الأهوال.» [28]
در راهی كه بیم گمراهی در آن می رود، گام منه؛ چرا كه خویشتن داری در هنگامه حیرت، بهتر از خود سپردن به امواج هراس است.
محقق اردبیلی، در این ویژگی نیز، الگو و سرمشق بود، تا آن جا كه درباره اش نوشته اند:
«لم یصدر عنه فعل مباح فضلا عن الحرام والمكروه» [29]
از وی كار مباحی سر نزد، چه رسد به حرام و مكروه!
ایشان، با این كه بررسیهای فقهی خویش را بر پایه شریعت آسان و آسان گیر استوار ساخته بود و اصل آسان گیری شرع را در استنباط دخیل می دانست؛ اما در مقام فتوا و نیز در رفتارهای شخصی، بسیار احتیاط می كرد. نمونه های فراوانی از احتیاط ورزیهای شخصی ایشان نقل شده كه به پاره ای از آنها اشاره می كنیم:
(هرگاه به قصد زیارت امام حسین - علیه السلام - حركت می كرد، با این كه در مسیر راه به مطالعه و تفكر در مسائل دینی می پرداخت؛ اما نمازهای خود را را جمع می گزارد (هم تمام و هم قصر) و در این باره چنین می گفت:
طلب دانش، واجب است و زیارت مستحب، هر آن گاه كه واجب و مستحب تزاحم كنند، احتمال آن كه مستحب، مورد نهی و منع شارع باشد، هست؛ بنابر این، امكان دارد، سفر زیارتی، سفر معصیت نیز، باشد.) [30]
یادآوری: بیـن احتیاط ورزیـدن و وسواسی بودن، تفاوت بسیار است. گروهی از مقدس نماها، زیر پوشش احتیاط، رفتاری از خود بروز می دهند كه با روح شریعت و سیره معصومان، ناسازگار است.
اینان، گاه، چنان وسواس به خرج می دهند كه از كنار نص متواتر و اجماع علما، بی اعتنا می گذرند و راه خود را درست می پندارند و راه دیگران را اشتباه.
امام خمینی در شناساندن چهره این گروه می نگارد:
آیا چیزی كه مخالف نص و اجماع علماست، باید آن را از شیطان حساب كرد، یا از كمال طهارت نفس و تقوا؟ اگر از كمال تقوا و احتیاط در دین است، چه شده است كه بسیاری از این وسواسیهای بی جا و جاهلهای متنسك راجع به اموری كه احتیاط لازم یا راحج است احتیاط نمی كنند؟
تاكنون چه كسی را سراغ دارید كه در شبهات راجع به اموال وسواس باشد؟
تاكنون كدام وسواسی (را سراغ دارید) عوض یك مرتبه زكات یا خمس، چند مرتبه داده باشد؟ و به جای یك مرتبه حج چند مرتبه رفته باشد؟ و از غذای شبهه ناك پرهیز كرده باشد؟ چه شد كه اصاله الحلیه در این مورد محكّم است و اصاله الطهاره در باب خود حكم ندارد؟... یكی از پیشوایان معصوم (سلام الله علیه و علیهم) وقتی كه برای قضای حاجت می رفتند با دست مبارك به رانهای مبارك آب می پاشیدند كه اگر ترشح شد معلوم نشود... .) [31]
مقدس اردبیلی در امور دینی پرواپیشه بود، اما هیچ گاه گرفتار وسواس و رفتارهای غیر معمولی نشد.
او، فقیه وارسته ای بود كه این وسوسه های شیطانی را با شریعت آسان و آسان گیر، ناسازگار می دانست. [32]
فروتنی
شیرین ترین میوه دانش، فروتنی است. امام علی - علیه السلام - می فرماید: التواضع ثمره العلم. [33]
به هر نسبت كه دانش افزون شود، فروتنی نیز، بر رفتار آدمی، جلوه گر می شود.
محقق اردبیلی، چنین بود: عالم فروتن. درخت پربار، با شاخه های فرو افتاده.
فروتن بود در برابر عالمان كه این، در جای جای اثر سترگ او، مجمع الفائده، نمایان است.
فروتن بـود در بـرابـر اطرافیان و شاگردان. وی، نوشته های فقهی خود را به شاگردان می داد، تا بازنگرند و اگر لازم بود باز نویسند. [34] به آرای آنان ارزش می داد و گفته های آنان با دقت گوش فرا می داد و به نوشته های آنان به دقت می نگریست.
با مردم بود و مردمی می زیست. چنان مشی می كرد كه در ردیف پایین ترین مردم از نظر لباس و خورد و خوراك قرار می گرفت. از این روی، گاه پیش می آمد كه ناآشنایان و كسانی كه از پایگاه علمی و اجتماعی وی آگاهی نداشتند، او را تهی دست می پنداشتند و از او می خواستند كه كاری برای آنان انجام دهد و یا او را بر كاری می گماردند:
روزی، زائری می پندارد كه وی نیازمند است، جامه خود را به وی می دهد، تا بشوید! وی هم می پذیرد.
روز بعد، در هنگام تحویل جامه شسته به صاحب جامه، گروهی از آشنایان و مریدان، كه شاهد صحنه بودند، به صاحب جامه پرخاش می كنند كه: تو می دانی به چه كسی جسارت كرده ای؟ مگر نمی دانی او كیست؟
آن شخص وقتی دانست كه او، مقدس اردبیلی است، سخت شرمنده شد و زبان به عذرخواهی گشود.
محقق اردبیلی، با فروتنی تمام می گوید: ناراحت نباش، حقوق برادران دینی و ایمانی بر یكدیگر، بیش از این است. [35]
شیخ عباس قمی، پس از نقل این داستان، به داستانی از فروتنی امام رضا - علیه السلام - اشاره می كند:
(امام، در حمام بود كه مردی از وی خواست كه پشت او را كیسه بكشد. امام، برخاست و مشغول به كار شد.
در این بین، شماری از آشنایان به حمام آمدند و امام را در آن حال دیدند.
زبان به عذرخواهی گشودند.
امام، فرمود: نگران نباشید.
امام، به كار ادامه داد تا كار به پایان رسید. [36]
شیخ عباس قمی می افزاید:
(محقق اردبیلی، پرورش یافته چنین مكتبی بود و از پرورش یافتگان چنین مكتبی، انتظاری جز این نیست.)
زهد و ساده زیستی
ساده زیستی و دوری از خود نمایی، ثمره خودسازی و نشانه بزرگی روح است.
بی پیرایگی و گسستن قیدها و بندها، آزادی و آزادگی می طلبد. آن كه اسیر امور ناپایدار دنیاست و در شبكه های آراسته گمراهی آفرین شیطان گرفتار شده و دل به دارالغرور بسته، نعمت آرامش روحی و روانی را نوش نخواهد كرد.
زندگی راستین و به دور از نفاق، در سایه زهد و دل نبستن به امور ناپایدار میسّر است. خودنمایی و ظاهرسازی، با ایمان، سازگار نیست: (التكلف من اخلاق المنافقین) [37]
تكلف گر نباشد، خوش توان زیست تعلق گر نباشد، خوب توان مرد زهد، در آموزشهای دینی، مفهومی مثبت و سازنده دارد. معنای آن، دست شستن از زندگی نیست. آنچه در اسلام نكوهش شده، دلخوش بودن و سرگرم بودن به امور دنیوی و فراموش كردن امور معنوی است. اگر انسان، از این مظاهر مادی، روزنه ای به غیب بگشاید و در فضای بی كرانِ ارزشها پرواز كند، مورد ستایش است: چنان که اما علی - علیه السلام - می فرماید:
«ان اولیاء اللّه هم الذین نظروا الی باطن الدنیا اذا نظر الناس الی ظاهرها و ... .» [38]
دوستان خدا آنانند كه به درون دنیا نگریستند، هنگامی كه مردم، برون آن را دیدند.
بارزترین ویژگی مردان الهی نترسیدن از فراق دنیاست.
اینان، از كم شدن دنیا نمی هراسند. با سادگی خویش، دلها را پر می كنند و دوستیها را جذب. نه بر آنچه از دست می دهند افسوس می خورند و نه به آنچه دارند شادمان و فریفته می شوند.
شخصیت مورد نظر این نوشتار مرحوم مقدس اردبیلی در این ویژگی نیز، اسوه بود و ممتاز. او، زاهدانه می زیست و در برخورد با مردم، هیچ گونه ظاهرسازی و فخری نداشت. مردم او را از خود می شمردند و او را از جان و دل دوست می داشتند. هنگامی كه در كوچه و بازار گام می گذاشت، سادگی و ساده زیستی اش جلوه دیگر داشت. نوشته اند:
(آنچه از راه حلال به او می رسید، از آن می خورد و می پوشید، چه آن چیز عالی و پربها بود و چه كم بها. مبنای وی، در این گونه مسائل این بود: می گفت از احادیث فراوان، چنین به دست می آید كه خداوند نعمتی را كه به بنده اش ارزانی می دارد، دوست دارد اثر آن را نیز بر بنده اش ببیند. همان گونه كه بهره گیری از نعمت را در هنگام برخورداری، دوست می دارد، شكیبایی و قناعت در زمان تنگی نعمت را نیز دوست دارد. (بر اساس این مبنی) هیچ هدیه ای را بر نمی گرداند و آن را گرچه از لباسهای پربها بود، می پذیرفت. گاهی می شد كه عمامه ای ارزشمند برایش می فرستادند، آن را بر سر می نهاد و به زیارت می رفت و گاه می شد كه آن را نیز می بخشید.) [39]
برآوردن نیاز دیگران
در اسلام، همكاری، و برآوردن نیاز دیگران بسیار سفارش شده و سامان دادن به دشواریها، بر طرف كردن تنگناها و گشودن گرههای اجتماعی و اقتصادی دیگران، در ردیف بهترین كارها و همسان بسیاری از عبادتها شمرده شده است. آن كه تماشاگر صحنه های نیاز و درد نیازمندان است و می تواند قدمی بردارد و بر نمی دارد، نمی توان او را مسلمان خواند. [40]
در معارف دینی و اخلاق اسلامی به تعبیرهایی از این دست: (ادخال السرور فی قلب المؤمن) [41]، (قضاء حوائج الأخوان)، [42] (تنفیس كرب) [43] و ... بر می خوریم كه هریك، حامل این پیامند: روی از نیازمندان و گرفتاران و دردمندان بر نتابید و در رفع دشواریهای آنان بكوشید.
در پاره ای از روایات، از بر آوردن نیاز دیگران، به عنوان نعمت خداوند یاد شده است.
امام حسین - علیه السلام - می فرماید:
«... ان حوائج الناس الیكم من نعم الله علیكم فلا تملّوالنعم.» [44]
بر آوردن نیاز دیگران، از نعمتهای خداوندی است از آنها روی برنتابید.
خوگرفتن با این ارزش اخلاقی و عمل به این وظیفه انسانی و اسلامی، از همه زیبنده است، اما برای طلایه داران دانش و عالمان دینی زیبنده تر و شایسته تر. مردم آنان را رهروان راه پیامبران و امامان معصوم - علیه السلام - می دانند و از آنان انتظار دو چندان دارند كه در رفع نیازها و گشودن گره از كار گرفتاران، تلاش ورزند.
مقدس اردبیلی، این مسأله را هم از بُعد نظری و فقهی مطرح كرد و راه حلهای آن را ارائه داد و هم در عمل و رفتار فردی و اجتماعی خود، به فكر گره گشایی و برآوردن نیازهای آنان بود.
در بحث فقهی ورود به دستگاه ستمكار و روا بودن و یا ناروا بودن آن بررسیهای گسترده ای دارد، از جمله در ذیل آیه شریفه 113 سوره هود می نویسد:
گرایش به ستمكار، برای رسیدن به دنیا و دست یابی به مقام و موقعیت اجتماعی، داخل در نهی آیه بالاست... . اما این بدان معنی نیست كه هرگونه گرایش و ارتباط با ستمكار مورد نكوهش باشد. بنابر این اگر كسی خواهان ماندگاری ستمكار باشد، از آن جهت كه آن حاكم ستم پیشه، به مردم خدمت می كند و با دشمنان دین می ستیزد و از سلطه بیگانگان جلو می گیرد، این گونه گرایش به ستمكار، مورد نهی آیه شریفه نخواهد بود... . اگر در روایات هم نسبت به این مسأله تشویق شده و برای آن ثواب بر شمرده شده، به خاطر آن است كه كسی با نزدیك ساختن خود به دستگاه ستمكار، نیازهای برادران دینی خود را برطرف سازد و گرهی از كار آنان بگشاید تا بدین وسیله، خوشنودشان سازد. [45]
در نگاه فقهی محقق اردبیلی، بر آوردن نیاز مؤمنان آن اندازه ارزشمند است كه رفت و آمد و همكاری با دستگاه ستم را مشروع می سازد.
نگرش وی از این زاویه است كه دو دسته از روایات ناسازگار در باب همكاری باستمگران را، درخور جمع می سازد. ایشان، نه تنها در نظر و تئوری بر این باور بود، بلكه در عمل نیز، از هر وسیله ممكن كمك می گرفت، تا گامی در بر آوردن نیاز از نیازمندان و ستمدیگان بر دارد، یا آنان را از ستمی برهاند.


 
[44] . بحار الانوار، ج71/318.
[45] . مجمع الفائده والبرهان، ج8/68 ـ 74

ابوالقاسم يعقوبي - مجله حوزه، ش 75



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: محمد.مجیدی7 تاريخ: 1 آبان 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to majidi7.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com